می نویسم ، یعنی هستم ...
درباره وبلاگ


سلام خوشحالم كه در فضاي سايبري ميتونم لينكها و عكسها و مطالبي رو كه به نظرم قشنگن رو براي بينندگان مادنگار نشون بدم بعضي وقتها هم حرفهائي كه هيچ جا شنيده نميشن رو اينجا بزنم. من که از یاد تمام آشنایان رفته ام !! وای بر من گر تو هم روزی فراموشم کنی... ياعلي مدد
نويسندگان
یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:, :: 22:43 :: نويسنده : مهدی پارسا
يارو نشسته بوده پشت بنز آخرين سيستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان ميرفته،يهو ميبينه یک موتور گازی ازش جلو زد!خيلی شاكی ميشه، پا رو ميگذاره رو گاز، با سرعت دويست از بغل موتوره رد ميشه. یک مدت واسه خودش خوش و خرم ميره، يهو ميبينه موتور گازيه غيييييژ ازش جلو زد

ديگه پاک قاطی می کنه با دويست و چهل تا از موتوره جلو ميزنه
همينجور داشته با آخرين سرعت ميرفته، يهو ميبينه، موتور گازيه مثل تير از بغلش رد شد

طرف كم مياره، ميزنه كنار به موتوريه هم علامت ميده . خلاصه دوتایی واميستن كنار اتوبان، يارو پياده ميشه، ميره جلو موتوريه، ميگه: آقا ! من مخلصتم، فقط بگو چطور با اين موتور گازی روی ما رو کم کردی؟!
:موتوريه با رنگ پريده، نفس زنان ميگه
والله ... داداش... خدا پدرت رو بيامرزه وایستادی!...کش شلوارم گیر کرده به آیینه بغلت

نتیجه اخلاقی
اگه می بینید بعضی ها در کمال بی استعدادی پیشرفت های قابل ملاحظه ای دارند
ببینید کش شلوارشان! به کدام مدیر گیر کرده


پیوندهای روزانه